گرایش کاری دکتر مهدی تقوی به نظر درست بر عکس آنچیزی بوده است که در حال حاضر در دانشکده های اقتصاد جدیداً شکل گرفته در بعضی دانشگاههای فنی و یا در دانشکده های اقتصاد توسعه یافته در سایر دانشگاههای کشور مشاهده میشود. احتمالأ شروع فعالیت دانشگاهی بعنوان عضو هیئت علمی مدرسه عالی بازرگانی(دانشکده اقتصاد فعلی دانشگاه علامه طباطبایی)، که بیشتر رسالت تربیت نیروی کارشناسی با توانمندی اجرایی در کشور را برای خود قائل بوده است، در شکل گیری این گرایش عملی ایشان در آموزش مبانی اقتصاد، مدیریت و حسابداری برای تربیت دانشجویان بی تأثیرنبوده است. با تغییر بافت گروههای علمی دانشکده های اقتصاد و با گسترش دانشگاهها و توسعه آموزش اقتصاد از چند دانشکده محدود به اغلب دانشگاههای کشور، توسعه بعضاً افراطی آموزش تحصیلات تکمیلی در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری در این رشته در بسیاری از دانشگاههای اقماری، به نظر می رسد تغییراتی در نوع و اثر بخشی آموزش اقتصاد در کشور شکل گرفته است که خلاء وجود اساتیدی با گرایش کاری زنده یاد دکتر مهدی تقوی را بیشتر آشکار می کند. حداقل جهت گیری های زیر در آموزش و پژوهش دانشگاهی در رشته اقتصاد در کشور قابل مشاهده است: ۱- کم رنگ شدن آموزش کلاسیک اقتصاد در دانشگاههای دارای قدمت در این رشته ها با بازنشسته شدن و خروج نسل قبلی اساتید و ورود جریانهای جدید یا تلاش برای تغییر ترکیب هیات علمی هماهنگ با جریان های سیاسی کشور. ۲- ورود جریانی از مهندسان علاقمند به یادگیری و آموزش اقتصاد در مقاطع تحصیلات تکمیلی در کشور بواسطه ورود جریانی با گرایشهای کلان اقتصادی، برنامه ریزی و سیستم های اقتصادی در سازمان برنامه و بودجه در دهه ۶۰. این طیف با جذب دانشجویانی از رشته های فنی در موسسه برنامه ریزی و توسعه نیاوران، ترتیب نیروی کارشناسی عمدتاً برای سازمان برنامه و بودجه را هدفگذاری کردند و متعاقب آن با علاقمند شدن دانشجویان با پیشینه مهندسی و ایجاد دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه صنعتی شریف مسیری تا حدودی متفاوت را برای خود برگزیده اند. گرایش فکری ایشان مدیریت و اقتصاد کلان و نوعی چولگی به سمت نزدیک شدن به جریان های اصلی آموزش و پژوهش علم اقتصاد در دنیا و متمایز جلوه دادن خود بوده است تا واقعیات جامعه و سبقه آموزش و پژوهش و تربیت نیروی کارشناسی برای کشور. شدت علاقه و گرایش آشکار نمایندگان ایشان در بدنه دولتهای ادواری، به ادغام و نزدیکی باجریان اصلی اقتصاد باعث شده است که بعضاً با القاب لیبرال توسط افراطیون طیف مخالف خطاب قرار گیرند. ۳- جریان دیگر بعد از انقلاب فرهنگی و عمدتاً با گرایش ارتباط حوزوی، در تلاش بوده اند علم اقتصاد را با چاشنی اقتصاد اسلامی و تطبیق با شریعت یاد بگیرند و آموزش دهند. شکل گیری رشته اقتصاد و معارف اسلامی در دانشگاه امام صادق، تشکیل گروههای اقتصاد اسلامی در بسیاری از دانشکده های اقتصاد، حضور چهره هایی از طلاب بعنوان دانشجوی اقتصاد یا مدرس گرایشهایی از اقتصاد در دانشکده های اقتصاد حاصل تلاش این جریان بوده است. اخیراً هم با در اختیار گرفتن مناصبی از مدیریت نهادهای خاص اقتصاد کشور توسط نمایندگانی از جریان سوم، ضعف در شالوده و مدل فکری ایشان برای حل مسائل پایه ای و مبانی اولیه ای که پاسخ و ابزار برخورد با آنها در مدلهای کلاسیک اقتصاد بسیار بدیهی است، به شدت آشکار شده است. اجازه می خواهم فراز پایانی را به گرایش کاری زنده یاد دکتر مهدی تقوی برگردم. شاید مشکلات پایه ای مدیریت اقتصاد در سطوح کلان و خرد (سطح بنگاه ها) در کشور به حدی بدیهی هستند که رفع آنها نه آنقدر نیازمند اطلاع و صرف انرژی و شکنجه آماری مدلهای اثباتی ناسازگار با شرایط و واقعیات موجود کشور به صرف علاقه حدی به کار نوبلیست های دارای پژوهش در مرز اقتصاد سرمایه داری را دارند (گرایش طیف دوم)؛ و نه آنقدر آسمانی باشند که اجازه داشته باشیم سوابق و پیشینه علم اقتصاد و تجربیات گذشته کشور را نادیده بگیریم و منتظر درافتادن در طرحهای آرمانی نامطمئن با گرایش های هنجاری خاص خود باشیم (گرایش جریان سوم). در تمامی سطوح مدیریتی و کارشناسی دستگاههای اجرایی، نیروی انسانی دستگاههای اجرایی کشور ایران همچنان تشنه آموزش و به روز رسانی دانش و مبانی اصلی درست و حرفه ای اندیشیدن می باشند. جای خالی گرایش کاری و حرفه ای امثال زنده یاد دکتر مهدی تقوی با گرایش واقع بینی و اهتمام به آموزش مبانی و کاربرد علم اقتصاد، مدیریت، حسابداری و علوم اجتماعی همچنان احساس میشود. یادشان گرامی باد، جایشان هرگز خالی نباشد.
مرتضی نادری- ۱۴۰۳/۰۳/۱۰